کد مطلب:94461 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:158

خطبه 044-سرزنش مصقله پسر هبیره












[صفحه 160]

پس از جنگ صفین، معقل ابن قیس كه فرستاده علی (ع )، بود در جنگی در كنار دریای فارس پانصد تن زن و مرد و بچه را، كه از بنی ناجیه و به خوارج ملحق شده بودند، اسیر كرد. هنگامیكه وی به شهر اردشیرخره نزد مصقله ابن هبیره كه از جانب علی (ع) حاكم آنجا بود رسید، مصقله از سر نیكوكاری اسیران را به پانصد هزار درهم خرید و آنان را آزاد نمود، و نیز عهد كرد كه پانصد هزار درهم را به علی (ع) بپردازد. از اینرو نزد علی رفت و دویست هزار درهم به او پرداخت، اما از دادن باقی دین خود امتناع ورزید و نزد معاویه گریخت. امیرمومنان كه از فرار وی مطلع شد، بر بالای منبر رفت و این خطبه را ایراد فرمود نفرین بر مصقله كه چه زشت سوداگری كرد! خداوند رویش را چون دوزخ زشت و بدمنظر كند، او در آغاز، عجب كار بزرگ منشانه ای انجام داد! و سرانجام به خواری، همچون بردگان پا به فرار نهاد! هنوز ثناخوانش لب به ثنا نگشوده بود كه دعا در كامش فرو مرد! و هنوز قلم زن ستایشگرش، خامه به توصیف و تصدیقش بدست نگرفته بود كه فریاد نكوهش و سرزنش نثارش كرد! اگر چنین ناجوانمردانه نگریخته بود، هر چه می بایست كه از او بگیرم، می گرفتم و در انتظار باقیش صبر می كردم


صفحه 160.